pHشکمبه در نشخوارکنندگان ازطریق جذب اسیدهای چرب فرار از دیواره شکمبه و ترشح بزاق کنترل می شود.
حدود ۱/۰ درصد بزاق را بیکربنات سدیم تشکیل می دهد که به عنوان بافر اولیه شناخته می شود. ترشح بزاق به میزان الیاف جیره بستگی دارد و با افزایش الیاف در جیره فعالیت جویدن تحریک شده و بزاق بیشتری ترشح می شود. بنابراین، گاوها با تولید بافر داخلی، تطابق میکروبی و جذب اسیدهای چرب فرار می توانند pH شکمبه را ثابت نگه دارند.
اما، با توجه به استفاده از مقادیر بالای کربوهیدرات غیر ساختمانی در جیره گاوهای پرتولید نیاز به افزودنی هایی با خاصیت بافری در خوراک گاوهای شیری رو به افزایش است.
بههنگام افزودن بافرها بایستی به موارد ذیل توجه شود :
1 ـ ترکیب شیمیایی بافر
2 ـ نسبت علوفه به دانه، محتوای فیبر کل جیره و طول ذرات علوفه
3 ـ اسیدیته جیره
4 ـ سیستم خوراک دهی (TMR، دفعات خوراکی دهی، قیمت و سطح مکمل)
بافر دامی یک اسید ضعیف و نمک آن یا یک اسید قوی و نمک آن است.مواد شیمیایی زیادی تا کنون به عنوان بافر در تغذیه نشخوارکنندگان مورد آزمایش قرار گرفتهاند. افزودن برخی از این بافرها مثل بیکربنات سدیم، کربنات منیزیم و بی کربنات پتاسیم فقط سبب خنثی کردن اسیدیته شکمبه میشوند. درحالی که برخی بافرها علاوه بر این امر سبب افزایش PH شکمبه نیز میشوند .
بافرها نسبت به تغییر در اسیدیته مقاومت ایجاد میکنند. بافرهای حقیقی از افزایش اسیدیته (کاهش PH )جلوگیری میکنند . اما PH را بالاتر از حد معینی نمیبرند. سدیم بیکربنات(NaHCo3) ، سدیم بنتونیت بافرهای حقیقی هستند. ترکیبات بازیکننده اسیدیته را کاهش میدهند، اما میتوانند باعث افزایش زیاد PH شوند .
منیزیم اکسید (MgO) یک ترکیب بازیکننده بوده و یک بافر حقیقی نیست. ترکیبات مختلفی که به عنوان بافر شناخته شدهاند، در سیستم گوارشی بهطور متفاوتی عمل میکنند. بهطور کلی دو مکانیسم برای عمل بافرها در شکمبه و دیگری افزایش سرعت عبور مایعات از شکمبه میباشد. از جمله دلایل افزایش سرعت عبور مایعات از شکمبه، بالا رفتن غلظت اسمزی مایعات و انتشار آب از دیوارهی شکمبه میباشد. همبستگی مثبتی بین حجم کل مایعات شکمبه و مقدارمواد معدنی موجود در خوراک گزارش شده است. هر چه مقدار عناصر معدنی محلول در خوراک بیشتر باشد، فشار اسمزی مایع شکمبه و وزون مخصوص ذرات خوراک افزایش یافته و در نتیجه عبور آنها از شکمبه افزایش خواهد یافت. افزودن مواد معدنی به خوراک حاوی علوفه یا مخلوط علوفه و مواد متراکم منجر به افزایش سرعت عبور ذرات معلق در بخش غیرجامد محتویات شکمبه میشود. این ذرات عمدتاً شامل اسیدهای آمینه، قندهای محلول، پروتئین ها و مواد معدنی است .
به هر حال غیر از افزودن مواد معدنی و بافرها، هر عملی که باعث افزایش اسمولاریته مایع شکمبه شود مانع از تاثیر سوء افزایش سطح خوراک بر قابلیت هضم شده و نهایتاً بهبود بازده خوراک را به دنبال خواهد داشت. مواد معدنی با افزایش اسمولاریته سبب تحریک گیرندهها در شکمبه، افزایش آب مصرفی و افزایش سرعت عبور مواد از شکمبه میشوند. لازم به ذکر است تغییر در اسمولاریته شکمبه در موقع مصرف اغلب مواد معدنی گزارش شده است. علاوه بر افزودنیها و مواد معدنی، عواملی از قبیل درجه حرارت، فعالیت بدنی، بالا بردن سرعت مرطوب شدن ذرات خوراک به واسطهی فرآوری، از جمله عوامل تاثیرگذار بر سرعت عبور میباشد.
جیرههایی که اکنون مورد استفاده قرار میگیرند، دارای مقادیر بالای کربوهیدراتهای محلول بوده و از نظر اندازه ذرات کوچک میباشند. بهعلاوه میزان مصرف غذاهای تخمیرشده در جیرهها نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته که بهطور کلی دارای مقادیر PH پایین و مقادیر بالایی محتوای آب میباشند که نسبت به غذاهای سنتی متفاوت میباشد. بهعلاوه همزمان با این تغییرات به سبب پیچیدهتر شدن فرآیندهای مدیریتی تعداد دفعات خوراکدهی به دام هم کاهش پیدا کرده است که سبب افزایش مشکلات سلامتی گلهها، به سبب چالشهای ایجاد شده در حالت تعادل اسید ـ بازی به سمت ایجاد محیط شکمبه اسیدیتر شده است .
تحقیقات مختلفی در ارتباط با شناسایی بافرهای مواد معدنی یا ترکیبات قلیاییکننده و برای مشخص کردن کارایی این ترکیبات در کاهش استرس اسیدایجاد شده بهوسیلهی تغذیه متراکم و برنامههای مدیریتی انجام شده است. با این وجود هر مکمل مواد معدنی که به خوراکها اضافه شود، سبب تحمیل هزینههایی به دامداران میشود. لذا لازم است قابلیت بافرینگ خود غذاها هم در محتوای بافرینگ جیرهها محاسبه گردد و جیرهای فرموله شود که تا حد امکان از قابلیت بافرینگ خود غذاها نیز در آن استفاده شود .
محققین قابلیت بافرینگ 35 ماده را در آزمایشگاه با استفاده از مایع شکمبهای بهدست آمده از گاوهایی که جیرههای حاوی کنسانتره و علوفه و یا فقط جیرههای حاوی کنسانتره دریافت کرده بودند، تعیین کردند .
نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که سدیم و بافرهای حاوی سدیم بهترین نوع بافرها میباشند. پتاسیم نسبت به کلسیم و کلسیم نسبت به آلومینیوم، منیزیم، منگنز و آمونیم بهتر است. نمکهای روی قابلیت بافرینگ بسیار کمی از خود نشان میدهند. بهترین آنیونهای بافری شامل استات، بیکربنات، کربنات و دیفسفاتها میباشند .
بورات، سیترات، لاکتات و پروپیونات، آنیونهای ضعیف و میکرولیت بافرهای متوسطی هستند، در حالی که بنتونیتها زمانی که اجازه داده شود در مایع شکمبه حل شوند، بافرهای خوبی هستند، بافرها همچنین در سیستمهای تولید گوشت بر اساس جیرههای پرکنسانتره بهمنظور افزایش دادن یا حفظ یک PH شکمبهای پایدار مصرف میشوند .
تولید اسید در شکمبه همواره با تورم و التهاب دیواره شکمبه، لنگش و ورمهای چرکی کبدی همراه بوده و ممکن است ناشی از عادتدهی سریع به جیرههای پرکنسانتره باشد. در تحقیقات مشخص شده استفاده از بافرها درطی دوران عادتدهی سبب افزایش کارائی شده است .
در حیواناتی که به جیرههای پرواری سازگار شدهاند، فرم مزمن یا تحت بالینی اسیدوز معمولاً همراه با کاهش PH شکمبه در محدوده ی 5/5 ـ 5 به علت افزایش غلظت اسیدهای چرب فرار تولیدی و نه افزایش تولید لاکتات مشاهده میشود، که اغلب رایج میباشد. بهطور کلی باید گفته شود که مزایای مکملسازی جیرهها در سراسر دوران تغذیهای حیوانات کم نیست لذا برای حفظ ثبات محیط شکمبه، هضم بهتر، سلامتی دام و تولید بیشتر همواره در فرموله کردن جیرهها دقت کافی شده و با استفاده از مواد افزودنی مناسب و نیز در نظر گرفتن دوره عادتدهی کافی از وقوع ناهنجاریهای متابولیکی جلوگیری بهعمل آورید.
لزوم استفاده از مکمل بافری در جیره گاوهای شیری
لزوم استفاده از مکمل بافری در جیره گاوهای شیری :امروزه برنامه های تغذیه ای و مدیریتی طوری طراحی شده اند که بیشترین بازدهی و تولید را در نشخوارکنندگان به همراه داشته باشد.
برای تأمین انرژی موردنیاز گاوهای شیرده از جیره های حاوی الیاف پایین و سطوح بالای کنسانتره استفاده می شود.
اما این جیره ها به دلیل کاهش ترشح بزاق، افزایش تولید اسیدهای چرب فرار و تجمع اسید لاکتیک در شکمبه، باعث کاهش pH مایع شکمبه و درنتیجه کاهش فراسنجه هایی مانند مصرف ماده خشک، هضم الیاف، تولید شیر، درصد چربی شیر و در نتیجه بروز اسهال و لنگش در گاوهای شیرده می شوند.
اثرات متفاوت افزودن بافر به جیره به نوع علوفه مصرفی در جیره بستگی دارد.
مطالعات گذشته از افزودن بافرها به جیره های بر پایه علوفه غیر از سیلوی ذرت (یونجه خشک یا سیلوی سایر علوفه ها مانند جو، گندم، سورگوم و تریتیکاله) پاسخی مشاهده نکردند.
این می تواند مربوط به مؤثر بودن یونجه خشک در تحریک نشخوار، ظرفیت بالای بافری ذاتی یونجه و یا pH اولیه بالاتر سیلوی یونجه در مقایسه با سیلوی ذرت باشد.
مطابق پژوهش متاآنالیز هو و همکاران (۲۰۰۵) این احتمال وجود دارد که افزودن بافر به جیره گاوهای با کنسانتره بالا، تولید اسیدهای چرب ترانس C18:1 را در شکمبه کاهش خواهد داد.
بنابراین، افزایش pH شکمبه در گاوهای تغذیه شده با جیره های حاوی بافر می تواند منجر به کاهش جریان اسیدهای چرب ترانس C18:1 به دئودنوم شده و افت چربی شیر را کاهش دهد.
بدون نظر